مصاحبه با محرابه سادات قدیری
مصاحبه با محرابه سادات قدیری (رهایش) خالق رمان های: حسرت آبان ماه اول زمستان است پنجمین فصل سال دستهایم حافظه دارند روز را بلندتر می خواهم برای خوب بودن حالم پنجره ها می میرند کنار کبود کدر بادها مسیر دیگری دارند هست های نیست(در حال تایپ) ۱-میشه یه بیوگرافی از خودتون بدین؟ پاسخ:محرابه سادات قدیری […]
مصاحبه با محرابه سادات قدیری (رهایش)
خالق رمان های:
حسرت
آبان ماه اول زمستان است
پنجمین فصل سال
دستهایم حافظه دارند
روز را بلندتر می خواهم
برای خوب بودن حالم
پنجره ها می میرند
کنار کبود کدر
بادها مسیر دیگری دارند
هست های نیست(در حال تایپ)
۱-میشه یه بیوگرافی از خودتون بدین؟
پاسخ:محرابه سادات قدیری متولد ۲۱ آذر ۶۱ ساری
۲-اولین رمانتون رو چند سالگی نوشتین؟
پاسخ: پیش دانشگاهی بودم
۳- اولین کتابی که نوشتین “حسرت” بوده؟
پاسخ: اولین کتابم حسرت نبوده اما اولین کتاب نتیم بوده که کلا زاییده تخیلم بود
۴-واقعا خیلی خوب میتونین احساسات یه مرد و به قلم بکشین خیلی جالبه
چطور اینطور میتونید بنویسید؟؟
پاسخ:از بس کتابای مردونه خوندم
۵-برای کتابهاتون ازچیزی الهام میگرفتین ویا این ایده ها در ذهنتون یک مرتبه جرقه میزنه؟
پاسخ: مخلوطی از هر دو
۶- ایده رمان ها از کجا به ذهنتون میرسه؟
پاسخ: از روزنامه ها و اطرافم
۷-چطور دیالوگا انقد تاثیرگذار میشه؟ویرایش میکنید؟
پاسخ: جدی؟ نه معمولا
۸-بهترین نویسنده کیه از نظرتون؟
پاسخ: احمد محمودی و سیامک گلشیری،من عاشق کاراشونم
رمان فصل توت منیر کاظمی هم خیلی پسندیدم
۹-کنار کبود کدر برعکس بقیه کتاباتون طولانی نشد و آخرشو هم مثل بقیه داستاناتون تموم نکردین چی شد که اینطور شد؟
پاسخ: منطقی ترین پایانی بود که به ذهنم رسید اما مصادف شده بود با یه بحران زندگیم. شاید اون هم تاثیر داشت
۱۰- تصمیمتون برا آخرش از اول همین بود یا طی روند تایپش نظرتون عوض شد در مورد پایان؟
پاسخ: دقیقا تهش تو ذهنم همین بود از ابتدا
۱۱-به جاهایی از نوشتتون که میرسین فکر نمیکنین که بی مزه شده و یا اینکه کشش لازم رو نداره؟ البته فکر کنم بعد از نوشتن چندین رمان تجربه ی کافی رو بدست اوردین…
پاسخ: این حسو منم دارم. اولین رمان ها بیشتر و الان کمتره .تلاش می کنم پستهای مازادو ننویسم.
۱۲-اولین بار چی شد که حس کردین میتونین رمان بنویسین و باید این کارو انجام بدین؟
پاسخ: مادرم بیمار بود. برای فرار از ناراحتی رفتن اون می نوشتم سرگرمیم بود
۱۳-کدوم کارتون رو بیشتر دوست دارین؟
پاسخ: روز را بلندتر میخواهم
۱۴-خانم قدیری تو رمان هاتون خودتونو جای کدوم شخصیت ها تصور میکنین؟شخصیت مرد؟
پاسخ: همه اشون اما بیشتر نقش اول
۱۵-اکثر دوستان میگفتن رمان بادها جذبشون نکرده ،اخه روند داستان خیلی اروم بود، نظر شما چیه؟
پاسخ: صد در صد ،البته روند از نظرم کند نیست
۱۶-شما شخص خاصی رو درنظر میگیرید برای شخصیتاتون؟
پاسخ: نه معمولا زاییده ذهنم هستن و ترکیب چند نفر
۱۷-خودتون چه چیزیو تو شخصیت خودتون بارز میدونین؟ بخواین رهایشو معرفی کنین چی میگین؟
پاسخ: والله من تعریف از خود نباشه مهربونیم خیلی بارزه ولی گاهی میشه حماقت.
۱۸-رمان دیگه ای هم هست که نوشته باشین ولی فایل نکرده باشینش؟ اصلا شده خودتون یکی از رماناتون رو دوست نداشته باشین؟
پاسخ: اوه اینکه زیاده دوست نداشته باشم اره،اما پشیمون نه. به ذهنم رسیده نوشتم و نمی نوشتم ولم نمی کرد
۱۹-با چاپ کردن رمان هاتون آیا از تایپ تو فضای مجازی فاصله میگیرین؟چرا؟
پاسخ:فعلا کلا دست از نوشتن برداشتم کمی مغزم هوا بخوره،خسته ام کلا. از این همه شلوغی و … و خب فکر می کنم نیاز به رفتن دارم.
۲۰-کدوم از شخصیتای داستانتون بیشتر دوست دارید؟
پاسخ: دامون
۲۱-اسم “رهایش” از کجا میاد؟ دلیلش چیه؟
پاسخ: می خواستیم اسم دخترمو بگیریم که نشد و خب شد رها، اما صداش می زنیم
۲۲-از کجا ایده برای رمان هاتون میگیرین؟!
پاسخ:از همین مردم جامعه و زندگی هاشون
۲۳-آیا دوست دارید یه ژانر متفاوت نسبت به رمانهای قبلی استفاده کنید ؟
پاسخ: خیلی اما ژانری به ذهنم نمیرسه
این مصاحبه با محرابه سادات قدیری در تاریخ 23/1/1396 انجام شده است.
برای مطالعه مصاحبه های متنی اخبار ادبی با نویسندگان، شعرا، ویراستاران، ناشران و … بر روی لینک زیر کلیک کنید.
https://akhbaradabi.com/category/مصاحبه-ها/متنی/
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید